ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات سارا

رفتنمون داره نزدیک میشه

گل مامان از اینکه مامان دیر به دیر برات مینویسه مامانو ببخش.راستش وقت کم میارم این روزا.از یه طرف کارای شرکت رو باید جمع کنم وتحویل بدم از یه طرف کارای رفتنمونو مهمونیها و.... امروز میخوام از شیرین زبونیهات تو سفر ارمنستان بنویسم.اولا که تو این سفر به هر سه تامون حسابی خوش گذشت خدا کنه خاطراتش تویادت بمونه.کلی که تو هواپیما با هم ابرا رو نگاه کردیم ومنظره ای خیلی قشنگ که تا حالا ندیده بودی رو با هم دیدیم.تو انقدر خوشحال بودی که گفتی:مامان یادمون باشه یه کادو واسه خدا بخریم. قربون شیرین زبونیهات بره مامان. اونجا تو یه فروشگاه دیدم با یه کلاه مشغولی.گفتم سارار داری چه کار میکنی بیا پیش من.گفتی:دارم تمرین بافت سه تایی میکنم.کلی با این ...
12 آذر 1393
1